[فعل]

رَاقَبَ

فعل گذرا

1 مراقبت کردن

  • 1.لَمَّا رَاقَبَ الأَمْرَ مُرَاقَبَةً شَدِيدَةً، لَاحَظَ أَنَّ مَجْمُوعَةً كَبِيرَةً مِنْ فِئْرَانِ الحَقْلِ تَهْجُمُ عَلَى الخَضْرَوَاتِ وَ تَأْكُلُهَا.
    وقتی این موضوع را به‌شدت مراقبت کرد، ملاحظه کرد که گروه بزرگی از موش‌های کشتزار به سبزیجات حمله می‌کنند و آن‌ها را می‌خورند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان