Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . پیادهرو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
رَصِيف
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَرْصِفَة]
1
پیادهرو
1.أَنَا أُحِبُّ المَشْيَ عَلَى الرَّصِيفِ.
من قدمزدن در پیادهرو را دوست دارم.
2.عِنْدَمَا شَاهَدْتُهُ عَلَى الرَّصِيفِ، نَادَيْتُهُ بِصَوتٍ عَال.
وقتی او را در پیادهرو دیدم، با صدای بلند صدایش کردم.
کلمات نزدیک
حافلة مدرسية
حافلة صغيرة
أجرة
جدول المواعيد
محطة قطار
قاطرة
قاطرة بخارية
قطار فائق السرعة
قطار أحادي الخط
قطار شحن
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان