[اسم]

رِيح

قابل شمارش مونث
[جمع: رِيَاح]

1 باد

  • 1.تَهُبُّ رِيَاح بَارِدَة فِي الحَدِيقَة.
    باد سردی در باغ می‌وزد.
  • 2.عَصَفَتْ رِيَاحٌ شَدِيدَة وَ صَارَ البَحْرُ مَوَّاجاً.
    باد شدیدی وزید و دریا طوفانی شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان