[اسم]

سَائِل مُضَاد لِلتَجَمُّد

قابل شمارش مذکر
[جمع: سَوَائِل مُضَادَّة لِلتَّجَمُّد]

1 ضد یخ (ماشین)

  • 1.أَظُن سَيَّارَتِي بِحَاجَة إِلَى سَائِل مُضَاد لِلتَجَمُّد.
    فکر می‌کنم ماشینم به ضد یخ نیاز دارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان