[اسم]

سَاحَة

قابل شمارش مونث
[جمع: سَاحَات]

1 میدان

  • 1.أَنَا أَوقَفْتُ سَيَّارَتِي جَنْبَ السَّاحَة.
    من ماشینم را کنار میدان پارک کردم.
  • 2.هَلْ زُرْتَ سَاحَةَ القَصْرِ فِي رُوسِيَا؟
    آیا شما در میدان کاخ واقع در روسیه بوده‌ای؟

2 حیاط

  • 1.هَلْ أَنْتَ فِي السَّاحَة؟
    آیا شما در حیاط هستید؟
  • 2.يَلْعَبُ الأَولَادُ فِي السَّاحَةِ.
    پسران در پارک بازی می‌کنند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان