[صفت]

سَهْل

قابل مقایسه

1 آسان

مترادف و متضاد صَعْب
  • 1.لَيْسَ مِنَ السَّهْل الحَدِيثُ عَنْ بَعْضِ الأَشْيَاء!
    صحبت در مورد بعضی چیزها آسان نیست!
  • 2.هَلْ تَعْتَقِدُ أَنَّهُ مِنَ السَّهْلِ عَلَيَّ أَنْ أَتَحَمَّلَ كُلَّ هَذِهِ المَصَاعِب فِي حَيَاتِنَا؟
    آیا فکر می‌کنید تحمل این همه سختی در زندگی ما برای من آسان است؟
[فعل]

سَهَّلَ

فعل گذرا

1 آسان کردن

  • 1.تَفْسِيرُ المُفْرَدَات العَرَبِيَّة يُسَهِّلُ فَهْمَ النَّصِّ.
    تفسیر واژگان عربی درک متن را آسان می‌کند.
  • 2.فَقَدْ اِسْتَفَادَ الإِنْسَانُ مِنْ هَذِهِ المَادَّةِ، وَ سَهَّلَتْ أَعْمَالَهُ الصَّعْبَةَ فِي حَفْرِ الإِنْفَاقِ.
    انسان از این ماده استفاده کرد و کارهای دشوار خود را در حفر تونل‌ها آسان کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان