Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . خط فاصله
2 . پلیس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
شَرْطَة
قابل شمارش
مونث
1
خط فاصله
خط تیره
1.الشَرْطَةُ هِيَ عَلَامَة تُسْتَعْمَل فِي مَوَاضِع مَا.
خط تیره علامتی است که در برخی جاها استفاده میشود.
[اسم]
شُرْطَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: شُرَط]
1
پلیس
نیرویانتظامی
1.جَاءَت الشُّرْطَة.
پلیس آمد.
کلمات نزدیک
صهارة
حمم
جرافيت
كالسيت
كوارتز
إلى آخره
أقواس
فاصلة منقوطة
فاصلة عليا
شرطة سفلية
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان