[اسم]

طَبْشُورَة

قابل شمارش مونث
[جمع: طَبَاشِير]

1 گچ تخته گچ

  • 1.فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَخَذَ كِرِيسْتِي قِطْعَةَ طَبَاشِيرَ بِقَدَمِهِ اليُسْرَى وَ هِيَ العُضْوُ الوَحِيدُ المُتَحَرِّكُ مِنْ بَيْنَ أَطْرَافِهِ الأَرْبَعَةِ وَ رَسَمَ شَيْئاً.
    در روزی از روزها کریستی با پای چپش که تنها اندام تحرک از بین دست و پایش بود، تکه گچی را برداشت و چیزی نقاشی کرد.
  • 2.نَحْنُ بِحَاجَة إِلَى طَبَاشِير اليَوم.
    ما امروز به گچ تخته نیاز داریم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان