Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . غذا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
طَعَام
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَطْعِمَة]
1
غذا
1.اِبْنِي لَا يُحِبُّ هَذَا الطَّعَامِ.
پسرم این غذا را دوست ندارد.
2.مَا هُوَ طَعَامُكَ المُفَضَّل؟
غذای مورد علاقه شما چیست؟
3.وُضِعَ الطَّعَامُ عَلَى المَائِدَةِ.
غذا بر روی سفره گذاشته شد.
کلمات نزدیک
لعبة
صابون
موقد الغاز
خزانة الملابس
أداة منزلية
خضراوات
فلفل
فاكهة
منتجات الألبان
فطور
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان