Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . عرض
2 . در معرض گذاشتن
3 . آبرو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
عَرْض
قابل شمارش
مذکر
[جمع: عُرُوض]
1
عرض
پهنا
1.لِمَاذَا خَطَأْتَ فِي العَرْض وَ الطُّول؟
چرا در عرض و طول دچار اشتباه شدی؟
[فعل]
عَرَّضَ
فعل گذرا
1
در معرض گذاشتن
در معرض قرار دادن
1.عَلَيْهِ أَنْ لَا يَتَدَخَّلَ فِي مَوضُوعٍ يُعَرِّضُ نَفْسَهُ لِلتُّهَمِ.
او نباید در موضوعی که خویشتن را در معرض تهمت قرار دهد، دخالت کند.
2.لَا تُعَرِّضْ حَيَاتَكَ لِلْخَطَر.
زندگیات را در معرض خطر قرار نده.
[اسم]
عِرْض
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَعْرَاض]
1
آبرو
ناموس
1.إِنَّ أَبِي كَانَ سَيِّدَ قَومِهِ، يَفُكُّ الأَسِيرَ وَ يَحْفَظُ الجَارَ وَ يَحْمِي الأَهْلَ و العِرْضَ.
پدرم سرور قومش بود، اسیران را آزاد میکرد، همسایگان را نگاهبانی میکرد، و از خانواده و آبرو حمایت میکرد.
کلمات نزدیک
ارتفاع
مربع
دائرة
مائة بالمائة
صفر بالمائة
متجه
خط مائل
بحث
غرام
كيلوغرام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان