Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . قایق پارویی
2 . نزدیک شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
قَارِب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: قَوَارِب]
1
قایق پارویی
1.عَادَ قَارِبُ الصَّيْدِ بِحَمُولَة ثَقِيلَة مِنَ الأَسْمَاك.
قایق ماهیگیری با یک بار سنگین ماهی برگشت..
2.هَلْ تَرَى القَوَارِب؟
آیا قایقها را میبینی؟
[فعل]
قَارَبَ
فعل ناگذر
1
نزدیک شدن
1.السَّفِينَةُ تُقَارِبُ الشَّاطِئَ.
کشتی به ساحل نزدیک میشود.
2.هُوَ دَرَّسَ مَا يُقَارِبُ خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ عَاماً فِي جَامِعَةِ هَارْفَاد.
او نزدیک به بیست و پنج سال در دانشگاه هاروارد درس داد.
کلمات نزدیک
سفينة سياحية
حاملة طائرات
غواصة
قارب إبحار
غرفة المحرك
قارب صيد
رصيف الميناء
منارة
زلاقة الجليد الآلية
عربة معلقة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان