Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . کپسول (دارو)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
كَبْسُولَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: كَبْسُولَات]
1
کپسول (دارو)
1.أُيْنَ وَضَعْتَ الكَبْسُولَة؟
آن کپسول را کجا گذاشتی؟
کلمات نزدیک
دواء
أسبرين
حبة منومة
تاريخ انتهاء الصلاحية
جرعة
علاج عن طريق الوريد
جرثوم
فيروس
أنفلونزا
إسهال
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان