Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . گوشتقلقلی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
كُرَات اللَحْم
غیرقابل شمارش
مونث
1
گوشتقلقلی
کلهگنجشکی
1.وَضَعْتُ كُرَات اللَحْم عَلَى المَائِدَة.
گوشتقلقلی را روی سفره گذاشتم.
کلمات نزدیک
فطيرة
دجاجة مشوية
حفلة شواء
خردل
سلطة بطاطس
لازانيا
سجق مقلي
سفود
غولاش
لحم خنزير مشوي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان