[اسم]

كَعْكَة

قابل شمارش مونث
[جمع: كَعْكَات]

1 یک تکه کیک

  • 1.أَكَلْتُ كَعْكَة و شَرِبْتُ قَهْوَة.
    یک تکه کیک خوردم و قهوه نوشیدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان