Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . بازیکن
2 . بازی کردن با
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
لَاعِب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: لَاعِبُون]
1
بازیکن
1.نَحْنُ بِحَاجَة إِلَی لَاعِب آخَر.
ما به بازیکن دیگری نیاز داریم.
2.هَلْ هُوَ لَاعِب كُرَة قَدَم؟
آیا او بازیکن فوتبال است؟
[فعل]
لَاعَبَ
فعل ناگذر
1
بازی کردن با
1.كَانَتِ الشَّيْمَاءُ تَحْضُنُ النَّبِيَّ صَغِيراً وَ تُلَاعِبُهُ.
شیما، پیامبر را در حالی که کوچک بود، در آغوش میگرفت و با او بازی میکرد.
کلمات نزدیک
كنز
فائز
عند
عداوة
عبرة
ها
هؤلاء
أ
إحسان
إلا
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان