[اسم]

لَحْم

قابل شمارش مذکر
[جمع: لُحُوم]

1 گوشت

  • 1.أُرِيدُ أَنْ أَطْبَخَ لَحْم.
    می‌خواهم گوشت بپزم.
  • 2.هُوَ يَكْرَهُ أَكْلَ اللُّحُوم.
    او از خوردن گوشت بدش می‌آید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان