Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . مری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مَرِيء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَمْرِئَة]
1
مری
سرخنای
1.هُنَاكَ نُوعَان رَئِيسِيَان لِسَرَطَان المِرِيء.
سرطان مری دو نوع اصلی دارد.
کلمات نزدیک
طحال
زائدة دودية
شرج
مخ
مثانة
كوبا
مونتسيرات
نيكاراغوا
بناما
باراجواي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان