[اسم]

مَصْنَع

قابل شمارش مذکر
[جمع: مَصَانِع]

1 کارخانه

  • 1.أَخِي يَعْمَلُ فِي المَصْنَع.
    برادرم در کارخانه کار می‌کند.
  • 2.يُوَظِّفُ هَذَا المَصْنَع آلَاف الأَشْخَاص.
    این کارخانه هزاران نفر را استخدام می‌کند.

2 آب‌انبار بیابان

  • 1.سَلِ المَصَانِعَ رَكْباً تَهِيمُ فِي الفَلَوَاتِ!
    از آب‌انبارها درباره سوارانی که در بیابان‌ها تشنه‌اند، بپرس!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان