Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . حوله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مِنْشَفَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: مِنْشَفَات]
1
حوله
1.أَخِي يُرِيدُ أَنْ يَشْتَرِي مِنْشَفَة جَدِيدَة.
برادرم میخواهد یک حوله جدید بخرد.
2.أَيْنَ وَضَعْتَ المِنْشَفَة؟
حوله را کجا گذاشتی؟
3.مِنْشَفَةُ حَمَّامِي كَبِيرَة جِدّاً.
حوله حمام من بسیار بزرگ است.
کلمات نزدیک
مسموح
محافظة
غفر
فضي
سفرة علمية
تاسع
عاشر
تمر
إجابة
ثاني عشر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان