Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . بندر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مِينَاء
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مَوَانِئ]
1
بندر
1.لِمَاذَا غَادَرْتَ مِينَاء؟
چرا از بندر رفتی؟
2.يُنْقَلُ النِّفْطُ مِنَ الآبَارِ أَوِ المَوَانِئِ إِلَى المَصَافِي عَبْرَ الأَنَابِيبِ.
نفت از چاهها يا بندرها به پالايشگاهها، از راه لولهها منتقل میشود.
کلمات نزدیک
مهبط طائرات
مغادرة
وصول
جمرك
برج مراقبة
حاوية
سفينة شحن
يخت
عبارة
مرساة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان