[اسم]

der Überblick

/ˈyːbɐˌblɪk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Überblicke] [ملکی: Überblick(e)s]

1 چشم‌انداز

  • 1.Die nachfolgenden Seiten geben einen Überblick zu den Plänen.
    1. صفحات پیش رو، یک چشم‌انداز از برنامه‌ها می‌دهند.

2 خلاصه چکیده

مترادف و متضاد Abriss Kurzfassung Übersicht
  • 1.Das Treffen begann mit einem Überblick über aktuelle Ereignisse.
    1. ملاقات با (شرح) مختصری از وقایع روز آغاز شد.
  • 2.Das Werk bietet einen Überblick über den Stand der Forschung.
    2. کار، خلاصه‌ای از وضعیت تحقیق را ارائه می‌دهد.
einen Überblick über etwas (Akk.) geben
خلاصه‌ای از چیزی را شرح دادن
  • Die Einführung gab einen Überblick über das Thema.
    مقدمه خلاصه‌ای از موضوع را شرح داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان