Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . قلم گرفتن
2 . سرانگشتی حساب کردن
3 . چپ کردن
4 . ناگهان) صدا تغییر کردن)
5 . بهسرعت) اتفاق افتادن)
6 . پاها را) روی هم انداختن)
7 . زدن
8 . ناگهان تبدیل شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
überschlagen
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
قلم گرفتن
گذشتن
2
سرانگشتی حساب کردن
تقریبی حساب کردن
3
چپ کردن
4
ناگهان) صدا تغییر کردن)
5
بهسرعت) اتفاق افتادن)
6
پاها را) روی هم انداختن)
7
زدن
پریدن
8
ناگهان تبدیل شدن
ناگهان به حالتی درآمدن
تصاویر
کلمات نزدیک
überschlag
überschauen
überschaubar
überschatten
übers ohr hauen
überschnappen
überschneiden
überschreiben
überschreiten
überschrift
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان