[فعل]

abschneiden

/ˈapˌʃnaɪ̯dn̩/
فعل گذرا
[گذشته: schnitt ab] [گذشته: schnitt ab] [گذشته کامل: abgeschnitten] [فعل کمکی: haben ]
صرف فعل

1 کوتاه کردن

  • 1.Wenn die Jeans zu lang sind, kannst du sie abschneiden.
    1. اگر که شلوار جین خیلی بلند است، می‌توانی آن را کوتاه بکنی.

2 بریدن (sich abschneiden)

  • 1.Er hat sich den Finger abgeschnitten.
    1. او انگشتش را برید.
  • 2.Er schnitt sich vom Kuchen etwas ab.
    2. او برای خودش مقداری از کیک را برید.
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان