1.Der Trainer setzte mit seiner offensiven Aufstellung alles auf eine Karte.
1.
مربی با ترکیب هجومی خود همه چیز را به خطر انداخت.
2.Er hat nach seiner Ausbildung alles auf eine Karte gesetzt.
2.
او بعد از فارغالتحصیلی اش همه چیز را به خطر انداخت.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "همه چیز را بر روی یک کارت قرار دادن" است و به فردی اشاره دارد که در بازیهای کارتی تمام سرمایه خود را به یک کارت وابسته میکند و کنایه از همه چیز را برای یک هدف مشخص به خطر انداختن دارد.