[فعل]

angreifen

/ˈanˌɡʀaɪ̯fn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: griff an] [گذشته: griff an] [گذشته کامل: angegriffen] [فعل کمکی: haben ]

1 حمله‌کردن هجوم‌بردن

  • 1.Das Schiff wurde aus der Luft angegriffen.
    1. کشتی از هوا مورد حمله قرار گرفت.
  • 2.Die Ritter griffen die Burg an.
    2. شوالیه‌ها به قلعه حمله می‌کنند.

2 لمس‌ کردن دست‌ زدن

مترادف و متضاد anfassen berühren
  • 1.Du darfst hier nichts angreifen.
    1. تو اجازه نداری که در اینجا (چیزی را) لمس کنی.
  • 2.wer Pech angreift, besudelt sich.
    2. کسی که بدبختی را لمس می‌کند، خود را آلوده می‌کند. (ضرب‌المثل)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان