[اسم]

der Anschluss

/ˈanʃlʊs/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Anschlüsse] [ملکی: Anschlusses]

1 اتصال اتصال (تلفن، برق، آب، گاز...)

  • 1.Hier hat keinen Wasseranschluss.
    1. این‌جا اتصال (به شبکه) آبی ندارد.
  • 2.Ist das die Anmeldung für einen Telefonanschluss?
    2. آیا این درخواست برای اتصال (خط) تلفن است؟
کاربرد واژه Anschluss به معنای اتصال
Anschluss در این کاربرد معنای واحدی در فارسی ندارد اما معنی کلی آن ارتباط یا اتصال است. مثلاً در آلمانی در صورتی که خانه‌ای تلفن داشته باشد می گویند خانه "Telefonanschluss" (اتصال تلفن/امکان استفاده از تلفن) دارد. از همین قاعده برای برق، آب و گاز هم استفاده میشود. به مثال های زیر توجه کنید:
Stromanschluss (اتصال برق/امکان استفاده از برق)، Internetanschluss (اتصال اینترنت)، Wassernetzanschluss (اتصال به شبکه آب)

2 ارتباط آشنایی

Anschluss finden
ارتباط گرفتن [دوست پیدا کردن]
  • Du solltest den Anschluss finden und nicht zu Hause vor dem Fernseher sitzen!
    تو باید دوستی پیدا کنی، نه این‌که در خانه جلوی تلویزیون بنشینی!
Anschluss suchen
به دنبال آشنایی [دوستی] گشتن
  • Nach dem Umzug habe ich einen Anschluss gesucht.
    من بعد از اسباب‌کشی دنبال دوستی گشتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان