Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . شکستن
2 . جدا شدن
3 . شیوع یافتن (بیماری)
4 . ناگهان شروع شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ausbrechen
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
شکستن
2
جدا شدن
ترک کردن
3
شیوع یافتن (بیماری)
4
ناگهان شروع شدن
در گرفتن
1.Der Krieg bricht aus.
1. جنگ ناگهان شروع میشود.
2.ein Streit brach aus.
2. دعوایی در گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausblick
ausblasen
ausbildungszeit
ausbildungsstelle
ausbildungsplatz
ausbreiten
ausbruch
ausbürsten
auschillen
ausdauer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان