Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
auschecken
/ˈaʊsçˌɛkən/
فعل ناگذر
[گذشته: checkte aus]
[گذشته: checkte aus]
[گذشته کامل: ausgecheckt]
[فعل کمکی: haben ]
1
حساب خود را تسویه کردن و رفتن (در هتل و بیمارستان و...)
1.Du kannst jederzeit einchecken und wieder auschecken.
1. تو میتوانی هر زمان پذیرش شوی و دوباره حساب خود را تسویه کنی و بروی.
2.Sie bleiben, obgleich um 12 Uhr ausgecheckt werden soll.
2. آنها میمانند، اگرچه باید ساعت 12 حساب خود را تسویه کنند و بروند.
تصاویر
کلمات نزدیک
aufs
artikelpunkt
arbeitsplan
app-store
anzeigenmanagement
auslandsschule
ausleihe
ausreifen
aussagekräftig
außer frage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان