Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . اطلاع دادن
2 . تطبیق دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
ausrichten
/ˈaʊ̯sʁɪçtən/
فعل گذرا
[گذشته: richtete aus]
[گذشته: richtete aus]
[گذشته کامل: ausgerichtet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
اطلاع دادن
خبر دادن، پیغام رساندن
1.Hast du ihr ausgerichtet, dass sie mich nächste Woche besuchen soll?
1. آیا تو به او اطلاع دادی که هفته آینده از من دیدن میکند؟
2.Mein Mann ist nicht da. Soll ich ihm etwas ausrichten?
2. شوهر من اینجا نیست. آیا باید چیزی به او اطلاع دهم؟ [به او پیغامی برسانم؟]
2
تطبیق دادن
مترادف و متضاد
anpassen
etwas nach jemandem/etwas ausrichten
چیزی را برحسب کسی/چیزی تطبیق دادن
Sie haben das Angebot nach der Nachfrage ausgerichtet.
آنها عرضه را برحسب تقاضا تطبیق دادهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausrenken
ausreißen
ausreisen
ausreiseantrag
ausreise
ausrollen
ausrotten
ausruf
ausrufen
ausrufezeichen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان