Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . عوض کردن
2 . تبادل کردن
3 . تبادل نظر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
austauschen
/ˈaʊ̯sˌtaʊ̯ʃn̩/
فعل گذرا
[گذشته: tauschte aus]
[گذشته: tauschte aus]
[گذشته کامل: ausgetauscht]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
عوض کردن
جابهجا کردن، مبادله کردن
1.Sie tauschen Rohstoffe gegen Maschinen aus.
1. آنها مواد خام را با دستگاهها مبادله میکنند.
2.Sie tauschte das kaputte Glas aus.
2. او شیشه شکسته [خراب] را عوض کرد.
2
تبادل کردن
ردوبدل کردن
مترادف و متضاد
tauschen
wechseln
1.Beim Meeting tauschten wir viele Ideen aus.
1. ما در ملاقات ایدههای زیادی را ردوبدل کردیم.
2.Wir haben ein Gespräch vereinbart, um unsere Ideen auszutauschen.
2. ما قرار یک گفتوگو گذاشتیم تا ایدههایمان را ردوبدل کنیم.
3
تبادل نظر کردن
(sich austauschen)
1.Es ist wichtig, sich austauschen zu können mit Leuten.
1. مهم است که بتوانیم با مردم تبادل نظر کنیم.
2.Hier kann man sich austauschen, seine Ideen präsentieren und diskutieren.
2. اینجا آدم میتواند تبادل نظر کند، ایدههایش را ارائه کند و بحث و گفتوگو کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
austausch
aussäen
aussuchen
ausströmen
ausstreichen
austeilen
auster
austragen
australien
australier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان