[اسم]

das Baby

/ˈbeːbi/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Babys] [ملکی: Babys]

1 بچه خردسال

مترادف و متضاد säugling
  • 1.Mein Kind ist noch ein Baby.
    1. فرزند من هنوز خردسال است.
  • 2.Wir bekommen nächsten Monat ein Baby.
    2. ما ماه بعد بچه‌دار می‌شویم.
کاربرد واژه Baby به معنای خردسال
واژه Baby معنایی مشابه "بچه خردسال" در فارسی دارد و از آن برای اشاره به بچه‌ای که در سال‌های اولیه زندگی است استفاده می‌شود.
"Das Baby schreit schon wieder" (بچه دوباره گریه می‌کند.)
"Als ich ein Baby war" (وقتی من بچه بودم.)
از Baby گاهی برای اشاره به توله‌ها و بچه‌های حیوانات هم استفاده می‌شود. مثلاً "Katzenbaby" (توله گربه)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان