[فعل]

beherrschen

/bəˈhɛʁʃn̩/
فعل گذرا
[گذشته: beherrschte] [گذشته: beherrschte] [گذشته کامل: beherrscht] [فعل کمکی: haben ]

1 مسلط بودن تسلط داشتن

  • 1.Welche Fremdsprachen beherrschen Sie?
    1. شما به چه زبان‌های خارجی مسلط هستید؟

2 حکمرانی کردن فرمانروایی کردن، اداره کردن

مترادف و متضاد führen herrschen regieren
  • 1.Das Land wird von einem König beherrscht.
    1. سرزمین توسط یک پادشاه اداره می‌شود.
  • 2.Der Terror beherrscht viele Regionen der Erde.
    2. رعب و وحشت [ترور] بر بسیاری از مناطق کره زمین حکمرانی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان