[صفت]

behindert

/bəˈhɪndɐt/
غیرقابل مقایسه

1 معلول کم‌توان

  • 1.Der Eingang ist für behinderte Personen
    1. ورودی برای افراد کم‌توان
  • 2.Seit dem Unfall ist das Kind unserer Freunde behindert.
    2. از زمان حادثه بچه دوستمان معلول شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان