[صفت]

bemüht

/bəˈmyːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: bemühter] [حالت عالی: bemühtesten]

1 کوشا

  • 1.Ich bin immer bemüht, mich zu verbessern.
    1. من همیشه برای بهترکردن خود کوشا هستم [تلاش می‌کنم].
um etwas (Akk.) bemüht sein
سعی بر چیزی داشتن [برای چیزی تلاش کردن]
  • Es ist kein Klischee, dass die Deutschen um Pünktlichkeit bemüht sind.
    این کلیشه نیست که آلمانی‌ها سعی بر وقت‌شناسی دارند [به وقت‌شناسی اهمیت می‌دهند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان