[صفت]

christlich

/ˈkʁɪstlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: christlicher] [حالت عالی: christlichsten]

1 مسیحی

  • 1.Ich war christlich.
    1. من مسیحی بودم.
  • 2.Ihr Mann kommt aus einer sehr christlichen Familie.
    2. شوهر او از یک خانواده خیلی مسیحی می‌آید. [اهل یک خانواده خیلی مسیحی است.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان