Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . رمز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Code
/koːt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Codes]
[ملکی: Codes]
1
رمز
کد
مترادف و متضاد
Geheimzeichen
Kode
1.Die Polizei versucht, den Code zu knacken.
1. پلیس تلاش میکند رمز را باز کند.
2.Meine Bankkarte hat einen vierstelligen Code.
2. کارت بانکیام دارای یک رمز چهاربخشی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cocktailpause
cocktail
cockpit
coachen
coach
cognac
cola
collage
colt
comeback
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان