[عبارت]

das Huhn, das goldene Eier legt, schlachten

/das huːn das gɔldənə aɪɐ leːkt ʃlaxtən/

1 خود را (از لحاظ اقتصادی) بیچاره کردن

  • 1.Die Entscheidungen, die in den kommenden Monaten gefällt werden, dürfen nicht das Huhn schlachten, das goldene Eier legt.
    1. تصمیماتی که در ماه آینده گرفته می‌شوند نباید ما را بیچاره کنند. [به خطر بیندازند.]
  • 2.Warum sollte er sein Haus in der Innenstadt verkaufen? Da würde er ja das Huhn, das goldene Eier legt, schlachten!
    2. چرا او باید خانه‌اش در مرکز شهر را می‌فروخت؟ او حتما می‌خواست خودش را از لحاظ اقتصادی بیچاره کند. [نابود کند.]
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "مرغی را که تخم طلا می‌گذاشت را ذبح کردن" است. این عبارت معمولا برای نابود کردن تنها منبع درآمد به کار می‌رود اما به طور کلی کنایه از "خود را بیچاره کردن" نیز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان