[عبارت]

die Nase in etwas stecken

/diː naːzə ɪn ɛtvas ʃtɛkən/

1 (در کاری) دخالت کردن (در چیزی) کنجکاوی کردن

  • 1.lch will ihr sagen, dass sie ihre Nase nicht in euer Leben stecken soll.
    1. من می‌خواهم به تو بگویم، او بهتر است که در زندگی شما دخالت نکند.
  • 2.Nun will jeder seine Nase in meinen Angelegenheiten stecken.
    2. حالا هر کسی می‌خواهد در کارهای من دخالت کند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "بینی را در چیزی فروکردن [گذاشتن] " است و کنایه از "دخالت کردن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان