[عبارت]

die Zeit totschlagen

/diː tsaɪt toːtʃlaːgən/

1 وقت کشی کردن

  • 1.Dieser Taugenichts schlägt den ganzen Tag die Zeit vor dem Fernseher tot.
    1. این (فرد) به درد نخور، تمام روز را در مقابل تلویزیون وقت کشی می‌کند.
  • 2.Wen könnte man anrufen, einfach etwas quatschen und die Zeit totschlagen?
    2. به چه کسی می‌توان زنگ زد و به سادگی چرت و پرت گفت و وقت را کشت؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان