[اسم]

das Ding

/dɪŋ/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Dinge] [ملکی: Ding(e)s]

1 چیز

مترادف و متضاد Gegenstand Objekt Sache
  • 1.Gib mir bitte mal das Ding da drüben.
    1. لطفا آن چیز را از آنجا به من بده.
  • 2.Hast du alles eingekauft? Nein, es fehlen noch ein paar Dinge.
    2. آیا همه چیز را خریدی؟ نه، هنوز چندتا چیز کم است.
persönliche/schöne/wertvolle/... Dinge
چیزهای شخصی/زیبا/باارزش/...
einige Dinge müssen geregelt/geändert/... werden
چیزهایی باید کنترل شود/عوض شود/...
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان