Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . سرد (انسان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
distanziert
/dɪstanˈʦiːɐ̯t/
غیرقابل مقایسه
1
سرد (انسان)
خشک (انسان)
1.ein distanziertes Verhältnis
1. رفتاری سرد
2.Er scheint immer sehr distanziert und ruhig.
2. او همیشه بسیار خشک و آرام نشان میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
distanzieren
distanz
disqualifizieren
disqualifikation
display
distel
distelfink
disziplin
disziplinieren
diszipliniert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان