[صفت]

dramaturgisch

/dʁamaˈtʊʁɡɪʃ/
غیرقابل مقایسه

1 نمایش‌پردازی دراماتورژی

  • 1.Dass die beiden sich dann immer wieder verpassen, ist ein dramaturgischer Kniff.
    1. این که آن‌ها هنوز هم همدیگر را از دست می‌دهند، یک حقه دراماتورژی است.
  • 2.Ich halte das für eine sehr gute dramaturgische Lösung.
    2. من این را یک راه‌حل نمایش‌پردازی خیلی خوب می‌دانم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان