Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . بی نظم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
durcheinander
/dʊʁçʔaɪ̯ˈnandɐ/
غیرقابل مقایسه
1
بی نظم
در هم، غر و قاطی
1.Alle meine Sachen sind durcheinander. Ich finde nichts mehr.
1. همه وسایل من غر و قاطی هستند. من دیگر هیچ چیز را پیدا نمی کنم.
2.Bitte redet nicht alle durcheinander. Sonst verstehe ich nichts.
2. لطفا همه در هم [در یک زمان] صحبت نکنید. اینطوری من هیچ چیز نمی فهمم.
3.Warum sind die ganzen Kleider durcheinander?
3. چرا همه لباس ها غروقاطی اند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
durchdrungen sein
durchdringen
durchdrehen
durchbruch
durchbringen
durcheinanderbringen
durchexerzieren
durchfahren
durchfahrt
durchfall
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان