[اسم]

die Ebene

/ˈeːbənə/
قابل شمارش مونث

1 دشت جلگه

2 سطح

  • 1.Die Forschungszusammenarbeit auf internationaler Ebene wird immer wichtiger.
    1. همکاری پژوهشی مدام در سطح بین‌المللی مهم‌تر می‌شود.
  • 2.ein Gespräch auf wissenschaftlicher Ebene führen
    2. یک مکالمه را در سطح علمی هدایت کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان