[اسم]

der Einblick

/ˈʔaɪ̯nˌblɪk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Einblicke] [ملکی: Einblick(e)s]

1 منظره چشم‌انداز

  • 1.Einen umfassenden Einblick in meine neue Arbeit konnte mir mein Chef in der kurzen Unterredung nicht vermitteln.
    1. رئیسم نتوانست چشم‌اندازی گسترده از کار جدیدم را در مذاکره‌ای مختصر برایم ایجاد کند.

2 برداشت دیدگاه، نظر

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان