[صفت]

einsprachig

/ˈaɪ̯nˌʃpʁaːxɪç/
غیرقابل مقایسه

1 یک‌زبانه تک‌زبانی

  • 1.Die Bände wurden einsprachig in deutsch oder französisch publiziert.
    1. جلدها یک‌زبانه در آلمانی یا فرانسوی منتشر شدند.
  • 2.In meiner Klasse sind alle Kinder einsprachig.
    2. در کلاس من تمامی کودکان یک‌زبانه هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان