[صفت]

eitel

/ˈaɪ̯təl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: eitler] [حالت عالی: eitelsten]

1 خودپسند خودخواه

مترادف و متضاد affig geckenhaft
  • 1.Das Mädchen war zu eitel, eine Brille zu tragen.
    1. دختر برای پوشیدن یک عینک خیلی خودپسند بود.
  • 2.Er ist ein eitler Hahn.
    2. او یک خروس خودخواه است.
  • 3.Er ist ein eitler Mensch.
    3. او یک انسان خودپسند است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان