[اسم]

das Elektrofahrrad

/eːlˈɛktɾoːfˌɑːrɑːt/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Elektrofahrräder] [ملکی: Elektrofahrrad(e)s]

1 دوچرخه الکتریکی

  • 1.Die meisten von Ihnen wissen jedoch nicht, dass ich in Prag ein Elektrofahrrad fahre.
    1. اکثر شما حتی نمی‌دانید که من در پراگ سوار دوچرخه الکتریکی می‌شوم.
  • 2.Er weiß, was für eine gesunde Zukunft der Elektrofahrrad Industrie gut ist.
    2. او می‌داند که چه چیزی برای آینده سالم صنعت دوچرخه الکتریکی خوب است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان