Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . صادرات
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Export
/ɛksˈpɔʁt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Exporte]
[ملکی: Export(e)s]
1
صادرات
1.Hier ist die Firma Schulz, Import und Export.
1. اینجا شرکت "شولتز" است، واردات و صادرات.
2.Sie müssen den Export erhöhen.
2. آنها باید (میزان) صادرات را افزایش دهند.
3.Sonja arbeitet in der Exportabteilung.
3. سونیا در بخش صادرات کار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
exponiert
exponent
explosiv
explosion
explodieren
exporteur
exportieren
exportland
express-bus
expressgut
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان