[اسم]

die Führerscheinpflicht

/fˈyːrɜʃˌaɪnpflɪçt/
قابل شمارش مونث
[جمع: Führerscheinpflichten] [ملکی: Führerscheinpflicht]

1 الزام داشتن گواهینامه

  • 1.Außerhalb Berlins gilt die Führerscheinpflicht bei Segelbooten nicht.
    1. خارج از برلین الزام داشتن گواهینامه برای قایق‌های بادبانی صدق نمی‌کند.
  • 2.Die Bundesregierung prüft eine Führerscheinpflicht für Elektrofahrräder.
    2. دولت فدرال به بررسی الزام داشتن گواهینامه برای دوچرخه‌سواران دوچرخه الکتریکی می‌پردازد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان